کد مطلب:277235 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:136

اسلام دین همیشگی خدا
از بررسی آیات هدایت گر قرآن كریم استفاده می شود كه دین در تمام دوران تاریخ بشر همواره یكی بوده، و آن «اسلام» بوده، و همه شریعتها در زمان هر صاحب شریعت به نام اسلام تشریع شده تا در زمان رسالت خاتم انبیا حضرت محمّد بن عبدالله (صلی الله علیه وآله وسلم) به اوج كمال رسیده و نام مخصوص شریعت حضرت ختمی مرتبت گردیده است.

بنابر این، طبق این توضیح و دلایلی كه از قرآن خواهیم آورد، ریشه همه ادیان یكی است، و همه پیامبران از حضرت آدم (علیه السلام) تا وجود مقدّس خاتم انبیا مردم را به سوی



[ صفحه 363]



خدای یكتا دعوت نموده اند، ولی در میان تمام ادیان آسمانی تنها دین جامع و كامل، و دین پسندیده و مورد رضای خدا، و دین تكامل یافته، دین مبین اسلام است كه با بعثت خاتم انبیا، نبوّت به وجود مبارك آن حضرت ختم گردیده، و دین حق كامل شده، و پس از او پیغمبری نخواهد آمد، و دین او ابدی و جاودانی و خاتم ادیان است. از این رو، از نظر قرآن، دین انحصار به اسلام دارد، و هر كس غیر از اسلام دین دیگری را برای خود اختیار كند از او پذیرفته نمی شود.

به هر حال، بر اساس آیاتی كه بیانگر آثار و حقیقت اسلام است، اسلام تنها دین حق، و دین خدا، و دین توحید، و دین همه پیامبران است كه به سوی او دعوت نموده اند، و دین حق غیر از اسلام به حق نخواهد بود، و هر تعبیر دیگری كه از دین حق شود اگر مفهومش مفهوم اسلام نباشد دین حق نیست؛ زیرا نه برای دین حق اسمی بهتر از اسلام می توان یافت، و نه برای انسان، كمال و مرتبه ای بالاتر از آن می توان تصوّر نمود.

به همین جهت خداوند در قرآن كریم از زبان حضرت ابراهیم (علیه السلام)، حضرت اسماعیل (علیه السلام)، پیامبر اكرم، حواریّون حضرت عیسی (علیه السلام)، فرزندان حضرت یعقوب (علیه السلام)، بلقیس و فرعون، به هنگام بحث از گروندگان به آیین حقّ، با لفظ «اسلام»، «مسلم» و «مسلمین» یاد فرموده است. اینك به چند آیه در این زمینه توجّه فرمایید:

1 ـ (إنّ الدّینَ عِنْدَ اللّهِ الاِْسْلامُ). [1] .

«همانا دین در نزد خدا اسلام است».

2 ـ (مِلَّةَ اَبِیكُمْ اِبْراهِیمَ هُوَ سَمَّـیكُمُ الْمُسْلِمینَ مِنْ قَبْلُ...) [2] .

«آیین پدرتان حضرت ابراهیم، او بود كه قبلا شما را مسلمان نامید».

3 ـ (وَ اَسْلَمْتُ مَعَ سُلَیْمانَ للهِِ رَبِّ الْعالَمینَ). [3] .

«با سلیمان برای خداوندی كه پروردگار عالمیان است اسلام آوردم». (از زبان بلقیس)



[ صفحه 364]



4 ـ (نَحْنُ اَنْصارُ اللهِ آمَنّا باللهِ وَاشْهَدْ بِاَنّا مُسْلِمُونَ). [4] .

«ما یاوران خداییم، به خدا ایمان آوردیم. و تو گواه باش كه ما اسلام آورده ایم». (از زبان حواریّون حضرت عیسی (علیه السلام))

5 ـ (لا نُفَرِّقُ بَیْنَ اَحَد مِنْهُمْ وَ نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ - وَمَن یَبْتَغِ غَیْرَ الاِْسْلامِ دِیناً فَلَن یُقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِی الاْخِرَةِ مِنَ الْخاسِرِینَ). [5] .

«میان هیچ یك از آنان پیامبران فرق نمی گذاریم و ما برای او اسلام آورده ایم - و هر كه جز اسلام، دینی دیگر جوید، هرگز از وی پذیرفته نشود، و وی در آخرت از زیانكاران است».

6 ـ (فَما وَجَدْنا فِیها غَیْرَ بَیْت مِنَ الْمُسْلِمینَ). [6] .

«ولی در آنجا جز یك خانه از مسلمانان نیافتیم». (از زبان فرشتگان در مورد قوم حضرت لوط).

7 ـ (قالُوا نَعْبُدُ اِلهَكَ وَاِلهَ آبائِكَ اِبْراهِیمَ وَاِسْماعِیل وَاِسْحاقَ اِلهاً واحِداً وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ). [7] .

«گفتند: معبود تو و معبود پدرانت، ابراهیم و اسماعیل و اسحاق ـ معبودی یگانه ـ را می پرستیم و برای او اسلام آورده ایم». (از زبان فرزندان حضرت یعقوب (علیه السلام)، خطاب به او هنگام رحلتش).

8 ـ (وَمَنْ اَحْسَنُ قَوْلا مِمَّنْ دَعا اِلَی الله وَعَمِلَ صالِحاً وَقال اِنَّنی مِن الْمُسْلِمینَ). [8] .

«گفتار چه كسی بهتر است از آن كس كه به سوی خدا دعوت كند و عمل شایسته انجام دهد و بگوید من از مسلمانانم؟».

از این آیات استفاده می شود كه همه شرایع آسمانی در زبان صاحب شریعت «اسلام» نام داشته است، اگر چه ما آنها را به نامهای دیگری چون یهودیّت، مسیحیّت و غیر آنها می شناسیم، و این نامها به تناسبهای دیگری اتّخاذ شده است. و هیچ منافاتی هم



[ صفحه 365]



ندارد كه نام كلّی ادیان آسمانی در نزد خدای تعالی همان اسلام بوده باشد؛ زیرا ـ چنان كه گفتیم ـ ریشه همه ادیان آسمانی یكی است، و آن رشته گسترده ای است كه از زمان آدم ابوالبشر توسّط پیك وحی بر دل پیامبران درخشیده و با رسالت خاتم انبیا به اوج كمال و تمام رسیده است.

آری! دین در پیشگاه خدا، اسلام است،و آن تسلیم در برابر ندای فطرت، تسلیم در برابر وحدانیّت و یكتایی خدا، و تسلیم در برابر قدرت و عظمت خداوند ازلی و سرمدی است. و اگر دین حضرت خاتم الانبیاء به این نام نامگذاری شده برای این است كه «اسلام» تسلیم محض است، و اسلام هیچ كس به جز تسلیم شدن در برابر این دین، و پذیرفتن احكام و مقررات آن پذیرفته نیست؛ زیرا خدا واحد است، و دین حق واحد، و آن اسلام است كه در مفهومش دوگانه پرستی و دوگانه خواهی و شرك وجود ندارد.

به گفته دكتر «گوستاولوبون» فرانسوی: «عقیده توحید، تاج افتخاری است كه در بین ادیان بر سر اسلام نهاده شده است». [9] .

اسلام، همه مردم جهان را به سوی یك خدا می خواند، و تمام بشریّت را به سوی یك دین دعوت می نماید، و تعلیماتش همه افراد بشر را به سوی یك جامعه سوق می دهد، و هیچ یك از اعتبارات و امتیازاتی كه از آن، جامعه های كوچك و بزرگ فعلی بر اثر جنس و رنگ و نژاد به وجود آمده است به رسمیّت نمی شناسد، بلكه تمام جهان و زمین پهناور خدا را وطن انسان اعلام می دارد.

به گفته یكی از دانشمندان محقّق: «فكر گنجاندن بشریّت در وطن واحد، بدون توجّه به جنس، رنگ، زبان، و حدود جغرافیایی، هدیه ای است كه اسلام آن را به مدنیّت بشر اهدا كرده است». [10] .

آری! اسلام تنها دین حق، و دین تمام مردم جهان، و دین جامعه بشری است، و دعوتش بر اساس ایمان به خدا، توحید خالص، و نفی هرگونه شرك و كفر و الحاد است.

اسلام یگانه راه نجات، و یگانه عامل وحدت، و تنها دین جامع و كاملی است كه تمام احكام و مقررات و اهداف توحیدی آن چون: وحدت دین، وحدت جامعه، وحدت



[ صفحه 366]



نظام، وحدت قانون، وحدت رهبری، همه و همه برای نجات نسل بشر و سعادت و خوشبختی عموم مردم آمده است.

اسلام دینی است كه شالوده و اساس آن بر پایه عقیده توحید و ایمان و اعتقاد به خدای یگانه نهاده شده، و با این اعتقاد، طرز تفكّر انسانها را عوض می كند، و افكار جامعه را بالا می برد، و بینش افراد را وسیع می گرداند، و ملّیتهای مختلف را بدون توجّه به جنس، رنگ و زبان به دور خود جمع می كند، و سعادت دنیا و آخرت انسانها را تأمین می نماید، و هدفش آزاد ساختن بشر از زیر یوغ عادات زشت، آداب ناپسند، استعمار، استثمار و استعباد است.

و به همین جهت، قرآن كریم بشریّت را به سوی یك دین و آیین، و یك هدف و مقصد، و اتّحاد و وحدت عمومی دعوت می نماید، و با صدای بلند و رسا فریاد بر می آورد كه:

(یا أَهْلَ الْكِتابِ تَعالَوْا اِلی كَلِمَة سَواء بَیْنَنا وَ بَیْنَكُمْ ألاَّ نَعْبُدَ إلاّ اللهَ وَلا نُشْرِكَ بِهِ شَیئاً وَ لا یَتَّخِدَ بَعْضُنا بَعْضاً اَرْباباً مَنْ دُونِ اللّهِ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنَّا مُسْلِمُونَ). [11] .

«بگو: ای اهل كتاب، بیایید بر سر سخنی كه میان ما و شما یكسان است بایستیم كه جز خدا را نپرستیم و چیزی را شریك او نگردانیم، و بعضی از ما بعضی دیگر را به جای خدا به خدایی نگیرد. پس اگر از این پیشنهاد اعراض كردند، بگویید: شاهد باشید كه ما مسلمانیم نه شما».

اسلام، دینی است كه می خواهد حاكم بر مردم و جامعه، تنها، خدا و احكام خدا باشد، و در بین مردم تنها كتاب خدا حكومت كند، و رهبری جامعه را تنها كسی كه از جانب خدا تعیین شده به عهده بگیرد. و به همین سبب، با تمام مظاهر شرك و بت پرستی، و انواع و اقسام ظلم و فساد و ستم مبازره می كند تا كسی خود را صاحب اختیار و مالك جامعه و حاكم بر سر نوشت مردم نداند، و همه در سایه حكومت خدا، و منطقه زیر نفوذ خدا، و تعالیم عالیه اسلام در آسایش و آرامش زندگی كنند.

اسلام آمده است تا همه اُمّتها و ملّتها را متّحد ساخته، آنها را به یك اُمّت و ملّت



[ صفحه 367]



تبدیل نموده، و اساس همه تضادّها، برخوردها، اختلافها و جداییها را كه از كفر و شرك و پرستش غیر خدا مایه می گیرد، از ریشه و بن بخشكاند، و تمام اختلافات قومی، نژادی، ملّی، وطنی، جغرافیایی، حزبی، مسلكی، و حتّی اختلافات دینی را از میان ببرد، تا جایی كه همه در برابر خدای تعالی خاضع و خاشع شوند، و تنها خدای یگانه را بپرستند، و در سایه حكومت یك دین، و یك رهبر، و یك قانون اساسی زندگی كنند. اسلام قبل از آن كه دین یك جامعه و یك ملّت باشد، دین جامعه بشری و آیین جهانی و نظام جامعه جهانی است، و نظام جهانی اسلام با هیچ یك از نظامهای حاكم بر جهان قابل مقایسه نیست.

بنابر این، اسلام و نظامش را نمی توان به یك ملّت و یك جامعه و اهل یك منطقه اختصاص داد؛ بلكه آن، یك دین جامع جهانی است كه همه باید به آن بگروند، همه باید یك خدا را پرستش كنند، و در یك جامعه زندگی كنند، و با یك نظام و قانون الهی سیر «الی الله» داشته باشند، و اسلام را كه عالی ترین و كامل ترین طر ح وحدت است، بپذیرند. و در برابر آن سر تسلیم فرود بیاورند تا آنجا كه غیر از دین خدا و مملكت خدا، دین و مملكت دیگری در عالم، وجود نداشته باشد، و دین تماماً از آنِ خدا باشد.

اینك برای تكمیل بحث، مسأله خاتمیّت اسلام و قرآن و پیامبر اكرم را از دیدگاه قرآن و روایات اسلامی تحت چند عنوان مورد بررسی قرار می دهیم.


[1] سوره آل عمران، آيه 19.

[2] سوره حج، آيه 78.

[3] سوره نمل، آيه 44.

[4] سوره آل عمران، آيه 52.

[5] سوره آل عمران، آيه 84 و 85.

[6] سوره الذاريات، آيه 36.

[7] سوره بقره، آيه 133.

[8] سوره فصّلت، آيه 33.

[9] تاريخ تمدّن اسلام و عرب، ص 142، به نقل از امامت و مهدويّت.

[10] امامت و مهدويت، ج 2، ص 62.

[11] سوره آل عمران، آيه 64.